۱۰ جزئیاتی که تنها خوانندگان کمیک درباره لارا کرافت می‌دانند...


خطر اسپویل ❗️


10. او به عنوان یک عضو معمولی خدمه شروع به کار کرد


بازیکنان به طور عمده لارا کرافت را به عنوان زنی مستقل که به تنهایی سفر می‌کند میشناسند. با این حال، او قبل از بازی، تنها یک عضو خدمه ساده بود که برای تحقیقات به کشتی اندورنس (که به امپراطوری یاماتای میرفت) پیوست. در اندورنس، کاپیتان کنراد راث و باستان شناس معتبر، دکتر جیمز ویتمن همکاران او بودند. لارا در آنجا با آشپز جونا و بهترین دوست همه دورانش، سم فیلمساز دوست بود. دکتر جیمز ویتمن بودجه خود را برای تحقیقات از دست داده بود و امیدوار بود که باستان شناسی خود را در یاماتایی بهبود بخشد.


9. او با احساس گناه سر جدال داشت


در رخدادهای بین بازی ها، لارا از احساس گناه رنج می برد. در یاماتایی کشته ها و چالش های بسیاری وجود داشت و لارا از بابت اینکه او زنده مانده و دیگران جان خود را از دست داده بودند احساس گناه میکرد. ترومای او به قدری بد بود که کابوس‌ها و فلش بک‌های زنده را تجربه میکرد. البته او تنها نبود، خیلی از افرادی که با او زنده ماندند هم دچار تروما شدند و کار به جایی رسیده بود که ذهن آنها حقه هایی را بر روی آنها پیاده میکرد و آنها معتقد بودند که چهره های عجیب و غریب موسوم به "نگهبانان" آنها را دنبال می کنند. حجم گناه و تروما لارا باعث شد که او از خودش بپرسد آیا زندگی هنوز ارزش زندگی کردن را دارد یا نه و خوشبختانه آن را پشت سر گذاشت.


8. چهره ای آشنا او را نجات داد و سپس به او خیانت کرد


دوستان لارا با مشکل روبرو بودند. برای مثال، جونا آنقدر آسیب دیده بود که سعی کرد به زندگی خود خاتمه دهد. در همین حال، گروهی از پرستندگان سولاری سم را ربودند و لارا به تنهایی برای نجات او به یاماتایی بازگشت. بدتر از این، جوزلین، مکانیک اندورنس، از لارا عصبانی بود و به قصد آسیب رساندن او را دنبال میکرد. مرد جوانی به نام دنی، که به نوعی از خطری که از سوی جوزلین و سولاری لارا را تهدید میکرد خبر داشت لارا را نجات داد و لارا او را آشنا یافت. لارا چیز زیادی درباره دنی نمیدانست و تنها مطلع بود که او سابقاً برای پدرش کار می کرده است. البته لازم به ذکر است که دنی این کار را انجام داد و حتی دوستان لارا را هیپنوتیزم کرد تا از او متنفر شوند (که اقدامات جوزلین را توضیح میدهد) تا برنامه های خود را که شامل کشتن لارا  میشد پیش ببرد.


7. روح الکس از لارا خواست خواهرش را نجات دهد


مهندس اندورنس الکس ویس مرحوم از لارا خواست که اگر میتواند خواهرش کاز را از دست ترینیتی ــ که کارفرمایان قبلی کاز بودند ــ نجات دهد. مامور ترینیتی آقای کروز وظیفه داشت کاز را بکشد اما در نهایت در یک درگیری بزرگ که در راه رخ داد احتمالا جان به جان نیافرین تسلیم کرده بود. خوشبختانه لارا قبل از هر اتفاق بدی کاز را پیدا کرد. با این حال آقای کروز هنوز زنده بود و هر دو، هم کاز و هم لارا را به دام انداخت تا بتواند هر دو آنها را بکشد.


6. او به اشتباه برادر دوقلوی گریم را نجات داد


عضو اندورنس گریم، توسط Las Serpientes Que Caminan اسیر شد. لارا با این تصور که گریم زنده است، برای نجات او به مکزیک رفت و در نهایت خود را به گریم رساند. نکته اینجا بود که او گریم نبود بلکه کودی، برادر دوقلوی یکسان گریم بود. در نتیجه، سم - دوست لارا که به کمک وی به عنوان تیم مستند ساز وارد مکزیک شده بودند نیز تحت اسارت نیروها قرار گرفت. سم مملو از خشمی غیر قابل توضیح شد و موفق به فرار شد، اما با وجود این او چنان کنترل خود را از دست داده بود که پلیس چاره ای جز فرستادن او به یک بخش روانی نداشت.


5. لارا کنفرانس آموزشی را ترک کرد


بازیکنان کاملاً از مهارت های لارا کرافت آگاه هستند. با این حال آنها به احتمال زیاد برخی از جزئیات مربوط به آموزش او در توم ریدر را نمی دانند. در طی یک کنفرانس آمریکایی درباره باستان شناسی، لارا کاملاً بی حوصله شد و جلسات را ترک کرد و برای آموزش به ملاقات جوزلین و دوست او دانا رفت. دانا متاسفانه بینایی خود را از دست داده بود و لارا نمی توانست باور کند که چطور نابینایی او بر مهارت هایش تأثیری نگذاشته است. دانا با بستن چشم لارا به او یاد داد به اصوات دقت کند و تنها با شنیدن صدا مبارزه کند. این روش آموزش به لارا اجازه داد مهارت های بسیار پیشرفته تری را که بازیکنان دوست دارند در بازی ها ببینند به دست آورد.


4. لارا از نزدیکی مرگ گذشت


تاد بلامی برای دریافت دکترا برای رابرت دمور کار می کرد. رابرت دمور استادی بود که تحصیلات تکمیلی را در دانشگاه پنسیلوانیا انجام میداد. تاد لارا را تحسین کرد و از او خواست تا در یافتن قارچ جادویی موسوم به قارچ جاودانگی به او کمک کند که همانطور که از نام آن پیداست ظاهراً میتوانست زندگی ابدی اهدا کند. لارا هیچ علاقه ای برای کمک به تاد نداشت بنابراین با مهربانی پیشنهاد او را رد کرد. در طول شب، لارا زنگ خطر هتلی که در آن بود را شنید و وارد راهرو هتلی که در آن اقامت داشت شد. در نهایت شوک، تاد را در حالی یافت که در راهرو مرده بود و احتمالا از اینکه به تاد نه گفته بود پشیمان بود.


3. قارچ جاودانگی واقعی بود


وقتی لارا با استاد رابرت دمور یک وعده غذایی صرف کرد، او توضیح داد که واقعاً میخواهد قارچ جاودانگی را پیدا کند. رابرت به لارا گفت این احتمال وجود دارد که قارچ در چین باشد و او و همسرش خودشان آن را دیده اند و متنی را از شخصی که با او کار میکرد دریافت کرد که حاوی فرمولی برای قارچ بود. رابرت لارا را متقاعد کرد تا در یافتن قارچ به او کمک کند. ناگهان، گروه Knighthood of the Dark Spore مزاحم رابرت و لارا شدند و آنها را تهدید کردند تا قارچ را برای این گروه بدست آورند.


2. لارا الهه خورشید ژاپن باستان ژاپن را شکست داد


همانطور که قبلاً ذکر شد، ترینیتی با موفقیت سم را ربود تا آزمایشاتی به امید برقراری ارتباط با نوعی منبع الهی روی او انجام دهد. آنها موفق شدند اما به طور تصادفی ملکه ژاپنی و الهه خورشید هیمیکو، که سم را تسخیر کرده احضار کردند. ناگفته پیداست که لارا باید دوست خود را نجات میداد. او مسیر آسیب هایی را که همیکو هنگام تلاش برای جذب نیرو دنبال می کرد، پیگیری کرد. هدف هیمیکو این بود که ذهن و بدن سم را قبل از حرکت به سلطه جهانی بدست آورد. لارا از بازگرداندن بهترین دوست خود به گذشته غمگین بود، بنابراین با هیمیکو به مبارزه پرداخت. نبرد شدیدی بود اما لارا توانست برای همیشه هیمیکو را شکست دهد.


1. لارا وارد یک کمینگاه شد


پس از فهمیدن اینکه خودکشی پدرش در حقیقت پوششی برای ترور بوده است، لارا ترینیتی ــ گروهی که معتقد بود مسبب مرگ پدرش هست ــ را تعقیب کرد. لارا نسبت به فهمیدن حقیقت پیرامون خودکشی پدرش وسواس بیشتری پیدا کرده بود و امنیت جانی را در این روند از دست داد. در حالی که در سفر بود به آرامی راهی معبدی شد که پدرش کشف کرده بود. با این حال ترینیتی آنجا منتظر او بود! از لارا انتظار نمی رفت که به این آسانی وارد یک کمینگاه مرگبار شود، آن هم وقتی که فهمیده بود ترینیتی تا چه حد میتواند خطرناک باشد. خوشبختانه، مهارت های بقا و غرایز لارا هنگامی که بیشترین احتیاج را به آنها دارد وارد عمل شدند و او در کمینگاه زنده ماند.


کانال تلگرام ما


@TombRaider