منبع اللهی
مشخصات: فرهنگ: ناشناخته / ریشه: ناشناخته / کشف: c. 1000 AD، 2015 / مکان: کیتژ / کاشفان: جیکوب، آنا، لارا کرافت / گردآوری شده توسط: نامعلوم
منبع الهی دست ساختی انجیلی باستانی از ریشه ای اسرار آمیز است که توسط جیکوب و حین دوره امپراطوری بیزانس کشف شد. بعد از خیره شدن به آن، جیکوب کشف کرد که توانایی درمان زخمهای سهمگین را دارد. او شروع به گفتن این کرد که چطور بر مرگ چیره شد و پیامبر نامیرا شد. بازماندگان و مردم کیتژ باور کردند که منبع الهی تکه ای از روح خدا را در اختیار دارد و باور کردند که چرا منبع اللهی توانا به دادن ابدیت است. برخی باور داشتند که منبع اللهی قسمتی از روح کسی که آن را لمس کند میبرد و بدین ترتیب آنها ابدی میشوند. به هر حال همه پیروان پیامبر، تثلیت، بازماندگان و لارا به منبع باور داشتند، فقط جیکوب (پیامبر) میدانست که آن واقعا الهی نبود.
کشف توسط جیکوب
جیکوب آن را مدتها قبل پیدا کرد و توسط آن از ابدیت، افزایش تواناییهای فیزیکی و تواناییهای درمان منفعت برد. او سپس از قدرتهای جدیدش برای "درمانهای معجزه گر" برای کسانی که بیمار بودند و یا نزدیک به مرگ بودند استفاده کرد. مردم به زودی بر این باور شدند که او پیامبری از سوی خداست و منبع الهی ریشه الهی دارد. جیکوب خودش به هر حال عقیده داشت که آن اللهی نیست.
پیامبر قسطنطنیه
همه جا حرف از پیامبر قسطنطنیه و منبع الهی بود. تثلیت نیز متوجه شد و به دست ساخت علاقه پیدا کرد. آنها دستور دادند پیامبر اعدام شود و منبع الهی را صاحب شوند.
تثلیت و زائران پیامبر به زودی برای دست ساخت با هم گلاویز شدند که در عمل با کشتن پیامبر همراه بود. اما علیرغم مرگ پیامبر، پیروانش توانستند بدن او و منبع الهی را تصاحب کرده و از تثلیت بگریزند. پیروان پیامبر برای او مقبره بزرگی در سوریه ساختند اما قبل از اینکه کار تکمیل شود، پیامبر با جراحات ترمیم شده اش به زندگی بازگشت.
هجرت از سوریه و بنا کردن شهر کیتژ
پیامبر و پیروانش به زودی از سوریه و تثلیت که متوجه زنده ماندن پیامبر شده بود و به دنبال آنها بود فرار کردند. بعد از سفری طولانی آنها به سیبری رسیدند و در نزدیکی ساختاری سنگی طبیعی بزرگ توقف کردند که به عنوان نشانی از خدا به آن نگاه میکردند. به زودی آنها در اطراف دره ساکن شدند و حتی معبدی نزدیک ساختار سنگی در دستور برای بزرگداشت کسانی که آن را کشف کرده بودند ساختند. پیامبر بهترین معمارها، فیلسوفها، جنگجویان، دانشمندان، هنرمندان، سازندگان و صنعت گران دوره بیزانس را به خدمت گرفت تا شهر کیتژ را بسازد. بعد از اینکه کیتژ ساخته شد منبع اللهی پنهان شد و در تالار ارواح قفل شد، که سرداب بزرگی در وسط شهر بود. اطلس برای نشان دادن مکان آن کارآمد بود.
هجوم مغول ها و تخریب کیتژ
طی حمله مغول به کیتژ، جیکوب در وخامت، از منبع اللهی استفاده کرده تا به هزاران نگهبان برگزیده و آنها که Athanatoi (نامیراها) شناخته میشدند ابدیت و تواناییهای فیزیکی ابر انسانی بدهد. ابدیت برای آنها به طریق دیگری عمل کرد و هیچ انسانیتی
برایشان باقی نگذاشت. نامیراها در کنار مردم کیتژ جنگیدند و با مهاجمین معولی مقالبله کردند. وقتی نامیراها دیدند که آنها در حال باختن هستند، حرکت فاجعه باری انجام دادند. نامیراها اسلحه هایشان را به کوهستان بزرگ یخی نشانه گرفتند و شلیک کردند و میلیون ها تن یخ که نه تنها مهاجمین مغولی را نابود کرد بلکه آشکارا کیتژ را زیر بهمن دفن کرد برای محافظت از منبع اللهی انجام دادند و به طور جاویدان نگهبانان منبع اللهی شدند. پیامبر از کیتژ فرار کرد و با شهروندان کیتژ که بیرون شهر زندگی میکردند ملاقات کرد. آنها خودشان را بازماندگان نامیده بودند و باور داشتند که محافظت از منبع اللهی وظیفه است و آنها باید نسل به نسل آن را انجام بدهند. آنها با استفاده از میراث بیزانسیشان و تاکتیکهای جنگی، اسلحه ها و مهارت های نبرد که به آنها کمک میکرد تا از تداخل بیرونی ها در امان بمانند را گسترش دادند.
جستجوی لارا به دنبال ابدیت
جستجوی ریچارد کرافت به دنبال منبع اللهی او را به مرگ کشاند و بعدتر رویدادهای رایس جایی بود که لارا کرافت و تثلیت به دنبال منبع اللهی بودند. لارا پیوسته به بازماندگان کمک کرد تا اعتماد آنها را به دست بیاورد و بیشتر اطالاعات درباره منبع الهی به دست بیاورد، که آنها هنوز این را از او مخفی نگه میداشتند. با این وجود لارا بعد از اینکه دید جیکوب به طرز معجزه آسایی جونا را از مرگ نجات داد درباره موجودیت منبع اللهی مشکوک شد و در نهایت حقیقت را درباره منبع اللهی و اینکه در اصل الهی نیست و تنها دست ساختی انجیلی قدرتمند است فهمید. با این وجود او فورا خواست تا به راه نامیرا برود و تصمیم گرفت تا آن را قبل از اینکه تثلیت بتواند تصاحب کند.
حقیقت درباره منبع اللهی
بعد از فهمیدن اینکه شهر کیتژ دفن شده است، لارا با یادداشتهای یک سرباز تثلیت که در آنجا بعد از اینکه نامیرا ها شهر را زیر برف دفن کرده بودند، در آنجا دفن شده بود برخورد کرد. او نوشته هایش را به عنوان هشدار برای کسی که راه او را برود گذاشته بود. در میان نوشته ها لارا حقیقت خطر قدرت الهی را فهمید و حتی خودش مجاب شد که جیکوب درست میگفته و آن منبع الهی برای دنیا در نظر گرفته نشده است. این او وادار ساخت تا بیش از گذشته قصد متوقف کردن تثلیت را داشته باشد، بخاطر اینکه حالا از بی رحمی هایی که تثلیت با دست ساخت انجام دهد واهمه داشت.
نابودی منبع الهی
با وجود نبرد طولانی بین ارتش تثلیت، ارتش نامیرا و لارا با بازماندگان، شکار منبع الهی برای تثلیت با موفقیت همراه بود و اولین بار به دست آنا افتاد. بعد از اینکه گزارشگر تثلیت آنا را مطلع کرد تمام سربازانش توسط افراد نامیرا کشته شده اند، توسط جیکوب کشته شد. آنا چند بار با شلیک به جیکوب انتقام گرفت. لارا که بعد از کشتن کنستانتین سر رسیده بود اسلحه اش را به سوی آنا گرفت. افراد نامیرا در حال نزدیک شدن به آنها بودند. آنا تلاش کرد تا از دست ساخت استفاده کند اما لارا هنگامی که قدرت دست ساخت آنا را ضعیف کرده بود آن را از دست او قاپید. او دست ساخت را به دست داشت و به افراد نامیرا که به او نزدیک میشدند نگاه کرد. جیکوب لارا را تایید کرد و اجازه نابودی آن را با خرد کردنش داد، که تمام روحهای درون آن را آزاد کرد. این باعث گرفته شدن نامیرایی
از جیکوب و افراد نامیرا شد. اگرچه افراد نامیرا در دم و به تندی تبدیل به خاکستر شدند، جیکوب به آرامی در حال مردن بود و از لارا برای اهدای شانس رفتن با آرامش به آخرت تشکر کرد و او را بخاطر دلاوری، استواری، مهارات و اعتقاد محکمش تحسین کرد.
تلاش تثلیت برای بازیابی منبع اللهی
بعد از اینکه منبع الهی نابود شد، تثلیت تلاش کرد تا راه دیگری برای پیوند قدرت منبع الهی که ارتباطی با جزیره یاماتای و ملکه خورشید داشت و باور داشتند هنوز در بدن سامانتا نیشیمورا وجود دارد پیدا کنند. آنها تسهیلاتی که سم در آن نگهداری میشد را
خریدند و شروع به آزمایش روی او کردند که در نتیجه آن هیمیکو پدیدار شد و توانایی کنترل بدن سم را به دست گرفت. هیمیکو حالا آزادانه از تسهیلات فرار کرد و برای اینکه باری دیگر به تاج و تخت قدرت برسد به یاماتای فرار کرد و در این روند در سراسر اروپا پرسه زد.
قدرت ها
جذب روح: آن توانایی جذب روحی کسی که به آن خیره میشد را داشت. به هر حال نابود کردن آن همه روح های زندانی شده را آزاد کرد و در عوض، همه کسانی را که تحت تاثیر نیروی قدرت آن قرار گرفته بودند دوباره میرا کرد.
اعطای ابدیت: آن میتوانست به کسانی که در معرض آن بودند ابدیت اهدا کند. بخاطر همین بود که تا زمانی که ارواح افراد نامیرا در منبع الهی بود، آنها به هیچ شیوه ای نمی مردند.
نکات جالب
به نظر میرسد منبع الهی واقعا ابدیت اهدا نمیکرد، چنانکه شماری از افراد نامیرا میمیرند و دوباره زنده میشوند، به نظر میرسد که آن به افراد این اجازه را میداد که بعد از مرگ به زندگی بازگردند. جیکوب تنها کسی است که بعد از نگاه به منبع الهی انسانیت خود را از دست نداده است. منبع الهی ممکن است به مفهوم علمی "کیهان نوردان باستانی" مربوط باشد. تندیسه مرموزی که در راه نامیرا پیدا شد شباهت زیادی به انسانواره ای در لباس فضایی دارد. لارا این را در توصیفات خود شرح نمیکند و تنها میگوید: "این...به طور فوق العاده ای عجیبه. این عناصر طراحی سکایی داره...اما...شبیه یه...نه امکان نداره." به هر حال این اثر به نظر میرسد قرن ها پیش از آنکه پیامبر و پیروانش با منبع الهی به آنجا بروند. توسط گروهی کهن از ساکنان انسان که ماقبل تاریخ ساکن دره کیتژ بودند ساخته شده است. علاوه به این حقیقت، ممکن است منبع الهی ریشه ای خارج از زمین داشته باشد چرا که نشانه های نجومی منحصر به فردی روی تندیس کوچک اسرار آمیز وجود دارد که تقریبا فضایی مانند است و به نظر می رساند که منبع الهی احتمالا برگرفته از فضا باشد. همچنین منبع الهی شباهت زیادی به تکه ای شهاب سنگ دارد. اگر این تئوری تایید شود که حقیقت دارد می توان زیبایی های خاص منبع الهی عجیب و همچنین قدرت های عجیب و غریب فوق العاده آن را توضیح داد. زیرا جادو می تواند به سادگی تکنولوژی پیشرفته ای باشد که به خاطر ذات انسان اولیه از آن به عنوان معجزه یا منبع الهی تفسیر شده باشد. به خاطر این واقعیت که بشریت به اندازه کافی پیشرفت نکرده بود تا به این نوع از تکنولوژی دست یابد. به نظر میرسد که تثلیت بر این باور بود که نوعی ارتباط بین هیمیکو و منبع الهی وجود دارد و بیرون کشیدن هیمیکو اجازه دسترسی به آن را میدهد. نقطه اتصال بین هیمیکو و منبع الهی ممکن است این حقیقت باشد که هر دو نور آبی مشابهی دارند که میتواند به این معنی باشد که هیمیکو خودش هرگز با منبع الهی یا چیزی شبیه آن روبرو نشده بود. با این حال هیمیکو در سراسر قدرتش که به وضوح بسیار متفاوت از آنچه منبع الهی میتوانست انجام دهد بود و به عنوان مثال هیمیکو نیاز داشت تا روحش را از بدن هایی که سنشان بالا میرفت و فاسد میشدند به بدن های جدید منتقل کند. نکته دیگری که در ذهن میماند زمانی است که بدن تصاحب شده هیمیکو طی زمان پیر و فاسد میشود و این معنی را میدهد که این قدرت به او زندگی ابدی داده اما به مانند منبع الهی جوانی نداده است.
کانال تلگرام لارا کرافت
@TombRaider